برای پیدا کردن رمان مورد نظر خود از جستجوی زیر استفاده نمایید
تبلیغات متنی |
برای پیدا کردن رمان مورد نظر خود از جستجوی زیر استفاده نمایید
رمان شجاعت ممنوعه
نام رمان : شجاعت ممنوعه
نویسنده : dianaft4 کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : 0.6 (پی دی اف) – 0.1 (پرنیان) – 0.6 (کتابچه) – 0.1 مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : 62
خلاصه داستان :
بعضی وقتا ما آدما نمیدونیم داریم چیکار می کنیم … نمیدونیم تصمیم الانمون چقدر توی آینده تاثیر داره و نمیدونیم که آینده چه چیزی جلومون میذاره. اما این سه تا دوستای داستان ما اینو نفهمیدن … آخرشم همون دوستی که فکر می کردن احمقه باعث نجاتشون میشه… اما چه نجاتی؟!؟ نجات پیدا نمی کردن بهتر بود… فرهاد، راوی داستان، همراه دوستاش یعنی مهرداد و علی با رفتن داخل یه خونه وارد گذشته غم انگیز یک نفر دیگه میشن … گذشته ای که هر کس واردش شده قیمت گزافی رو بابتش پرداخته … قیمتی که این سه دوست مثل تمام آدمای دیگه از پس دادنش بر نیومدن … قیمت یک کنجکاوی دردسر ساز و … قیمت یه شجاعت ممنوعه…
رمان اسطوره
نام رمان : اسطوره
نویسنده : P*E*G*A*H کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : 7.8 (پی دی اف) – 0.6 (پرنیان) – 1.3 (کتابچه) – 0.5 مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : 994
خلاصه داستان :
دیدی که سخت نیست … تنها بدون من؟
دیدی که صبح می شود … شبها بدون من؟
این نبض زندگی … بی وقفه می زند …!
فرقی نمی کند … با من … بدون من …!
دیروز گرچه سخت … امروز هم گذشت …!
طوری نمی شود … فردا بدون من …!
رمان به پایانم کشاند آغاز تو
نام رمان : به پایانم کشاند آغاز تو
نویسنده : taraneh.t و Y@S@M@N کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : 2.9 (پی دی اف) – 0.2 (پرنیان) – 0.9 (کتابچه) – 0.2 مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : 306
خلاصه داستان :
داستان درباره ی دختری به اسم سایه ست که روز تولد 18 سالگشی متوجه میشه که در رشته ی مورد علاقش قبول شده و با ورودش به دانشگاه با پسری به اسم بهنام آشنا میشه که این آشنایی منجر به پیش اومدن بحث های زیادی بینشون میشه در حالی که بهنام مشکلی داره که باعث به وجود اومدن اتفاقای زیادی توی داستان میشه و…
رمان تلافی … و اما عشق
نام رمان : تلافی … و اما عشق
نویسنده : رویا رستمی کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : 2.3 (پی دی اف) – 0.2 (پرنیان) – 0.9 (کتابچه) – 0.2 مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : 221
خلاصه داستان :
داستان در مورد نفسه یه دختر سرد که تنهاس و به اجبار میره پیش عموش زندگی کنه در صورتی که با پسر عموش مثه کارد و پنیرن .
اما قضیه اینه که اینجا یه مالکیت داریم که حق شاهکاره ، پسر عموی نفس .
در عین نفرت مالک نفسه . یکم عجیبه اما خوندنش می ارزه به دونستنش .
اما شاهکار قلب ِدانشگاه ـه ، مردی که با دوستاش لقب خوش تیپای دزد رو دارن و دل می برن …
رمان دستخط خدا
نام رمان : دستخط خدا
نویسنده : فاطمه حیدری کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : 2.8 (پی دی اف) – 0.3 (پرنیان) – 0.9 (کتابچه) – 0.2 مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : 286
خلاصه داستان :
لگد میزنم ، روزگار دهن کج میکند ، دوستانم بی محلی … تو تنها کسی هستی که لگدش زدم و از شوق لمسه تکه ای از وجودم لبخند زدی … لبخندی به وسعت آغوشه پدری که گاهی بود و نبودش تفاوتی نمیکند … اما فقط گاهی … شیرم را با عسلی چشمانت نوشه جان میکنم … و بزرگ میشوم … به جای اینکه عصای دستت باشم برای احساسات پاکت زیرپایی میگیرم و میفهمم روزی زندگیم به خاطره درده احساس تو فلج خواهد شد! من به معجزه نگاهت ایمان آورده ام!! من … من هنوزم مومن لبخند های نادره توام! و تو … و تو ای بلندترین آستانه دردهای زمینی، تنها قِبله من، کعبه قلب توست!!
رمان جادو
نام رمان : جادو
نویسنده : دل آرا دشت بهشت کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : 1.4 (پی دی اف) – 0.1 (پرنیان) – 0.7 (کتابچه) – 0.1 مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : 145
خلاصه داستان :
در قسمت دوم پدر بزرگ و مادر بزرگ پدریه مهناز اون رو می برن پیش خودشون یعنی شاهرود. از نظر بقیه همه چیز خوبه ولی در واقع مهناز رنج شدیدی رو تحمل می کنه مثل کابوس های شبانه اش.
در همسایگی خونه پدر برزگ مهناز، خانواده ای زندگی میکنن که یکی از اعضای اون خانواده، دختر سن بالاییه که همه دیوونه خطابش می کنن.
مهناز از جانب مادربزرگش روشن میشه که بهتره حتی اگر اون دختر صداش کرد هم جوابش رو نده.
مهناز بی توجه به حرف دیگران با اون دختر همکلام میشه و متوجه رفتار های عجیب و غیر طبیعی اون دختر میشه. حتی می ترسه که شاید خودش هم به سرنوشت اون دختر دچار بشه و به این فکر می افته که….
رمان مثبت پنج
نام رمان : مثبت پنج
نویسنده : کمند بیات کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : 1.1 (پی دی اف) – 0.1 (پرنیان) – 0.7 (کتابچه) – 0.1 مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : 107
خلاصه داستان :
داستان ِ 5 تا دختره ، 5 تا دختر که خیلی شر هستن ، 5 تا دختر که به دلیل اذیت های زیادشون مدیر مدرسشون اونا رو به مدت کوتاهی به یه مدرسه دیگه برای تنبیه میفرسه . ولی این 5 تا به هیچ صراطی مستقیم نیستن ، ولی با شیطنتاشون به چند نفر کمک میکنن و…
رمان ازدواج به سبک کنکوری
نام رمان : ازدواج به سبک کنکوری
نویسنده : پریاf کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : 2.3 (پی دی اف) – 0.2 (پرنیان) – 0.9 (کتابچه) – 0.2 مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : 231
خلاصه داستان :
یه دختری به اسم پرینازه که سال دومیه که می خواد کنکور بده و میره توی یکی از این کلاس ها و بر خلاف همیشه این استاد جوونه و طی یه سری اتفاقایی این استاد با اینا رفت و آمد خونوادگی پیدا می کنه و داستان از اونجایی شروع میشه که …
رمان دختران زمینی پسران آسمانی
نام رمان : دختران زمینی پسران آسمانی
نویسنده : dokhtare ariai کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : 3.4 (پی دی اف) – 0.3 (پرنیان) – 1.0 (کتابچه) – 0.3 مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : 339
خلاصه داستان :
داستان از اونجایی شروع میشه که سه تا دختر برای دانشگاه تهران انتقالی میگیرن … این دخترا توی پارکینگ با چهارتا پسر تصادف می کنن و این دیدار ها طول کشیده و به لج و لجبازی تبدیل میشه ، اما این دختر ها سرکش و لجباز نمی دونن که این دیدار ها تصادفی نیست …
رمان فانوس
نام رمان : فانوس
نویسنده : *MaHtab* کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : 4.3 (پی دی اف) – 0.4 (پرنیان) – 1.1 (کتابچه) – 0.4 مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : 401
خلاصه داستان :
بارون محکم به صورت رنگ پیرده و سردش میخورد. صدای جیغ زنی که زجر میکشید از بین اون همه سر و صدا به گوش میرسید. لباس کوتاه قرمزش دورش چسبیده بود و از سر موهای طلایی و بلندش آب میچیکد. آسمون غرشی کرد و بارون تند تر شد.
دستاش رو دور بازوش گره کرد و از سرما به خودش لرزید. چشمای وحشت زده اش رو بین جمعیت چرخوند. انگار هیچ کدومشون متوجه سیلی که توی راه بود نشده بود. همه همچنان در حال رقص بودند.
استخون های دردناکش رو به درخت فشار داد و پاهاش رو به خودش نزدیک کرد. صدای قهقهه ای از پشت سرش می اومد و…